سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درد در عین اینکه انسان را ناراحت می کند، [موجب] آگاهی و بیداری برای انسان است. حتی همین درد های جسمانی - یعنی دردهای مشترک انسان و حیوان- شما را آگاه و بیدار می کند. وقتی سر انسان درد می کند، امکان ندارد که هیچگونه ضایعه ای پیدا نشده باشد و درد پیدا شود. اگر درد پیدا می شود خبر می کند که در سر، یک ناراحتی و ضایعه ای پیدا شده است و شما به فکر معالجه اش می افتید. درست مثل عقربه هایی که در کارخانه های و یا در اتومبیل هست؛مثلاً: در اتومبیل عقربه ای است که مقدار روغن را نشان می دهد و عقربه دیگری درجه حرارت آب را نشان می دهد. اگر این عقربه به شما نشان می دهد که در جه حرارت آب خیلی بالا رفته است، این خوب است یا بد؟ این خیلی خوب است، چون شما را بیدار و متوجه می کند. آنچه بد است، این است که ماشین شما گرم کرده است. اگر درد بدن انسان نمی بود و انسان احساس درد نمی کرد، اولاً هیچ گاه از درد بدن انسان پیدا نمی کرد و آگاه نمی شد، ثانیاً: این درد مثل یک مأمور نافذالحکم، انسان را وادار به چاره جویی می کند و او را مأمور می کند که زود در فکر حل مشکل بر آید؛ چون درد است، انسان را ناراحت می کند و دائماً به او می گوید: هر طور هست این درد را درمان کن... . مولوی در اینجا چقدر شیرین می گوید:

  حسرت و زاری که در بیماری است *** وقت بیماری همه بیداری است

  پس بدان این اصل را ای اصل جو *** هر که را درد است، او برده است بو

  هر که او بیدارتر، پر دردتر ***   هر که او آگاه تر، رخ زردتر.

(برگرفته از نرم افزار اشعار و تمثیلات: به نقل از کتاب انسان کامل، ص 72.)






تاریخ : سه شنبه 92/9/19 | 1:6 عصر | نویسنده : محمد یونسی | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.